رسانه در عرصه بازنماییِ تصویر زن مطلوب و ایدهآل تابع و پیرو جامعه است.
تصویری که از الگوی مطلوب زن در فضای اجتماعی و ذهنیت نخبگان و مردم وجود دارد در رسانه نیز پمپاژ میگردد. اگرچه رسانه باید در این زمینه حیثیت استقلالی خود را حفظ کرده و خودش برای جامعه نیز تصویر بسازد، اما واقعیت این است که این تعامل بیشتر از سمت جامعه به رسانه هدایت میگردد. لذا روایتی که از زن ایدهآل در رسانه هژمونی دارد و صدای غالب در سینما و تلویزیون به شمار میرود، روایتِ «زن موفق» است.
زن موفق در فاهمهی جامعه ایرانی در زمانه فعلی چه ویژگیهایی دارد؟ این تصویر براساس کدام مولفههای اصلی و محوری ساخته و پرداخته و بازنمایی میگردد؟ برای پاسخ به این سوال باید ابتدا به واکاوی این مفهوم در جامعه بپردازیم. واقعیت این است که زن موفق در گفتمان غالب در جامعه ایرانی به زنی اطلاق میگردد که میان الگوهای سنتی و مدرن در رفت و آمد بوده و انتظارات و الزامات هر دو الگو را توامان برآورده میسازد. در این ذهنیتِ نادرست و نادقیق، زنی که ملتزم به خانواده و نقشهای خانگی خود بوده و فعالیتهای زنانه خود در خانواده را به نحو احسن انجام میدهد و در عین حال حضور پررنگ و حرفهای در جامعه داشته و سهم روشن و محسوسی از مناسبات اقتصادی، علمی، ورزشی و... در فضای کشور را کسب کرده است، زن موفق و الگوی مطلوب و ایدهآل است. این تصویر عیناً در فضای رسانه نیز غلبه یافته و هیمنهای شکستناپذیر دارد.
این تصویر از زن موفق آشکارا نادرست و غیرمنصفانه است و باعث اخراج بیش از 90 درصد بانوان جامعه از دایره این تصویر شده و عملاً بانوانی که به تعبیر من «ابرزن» هستند امکان رقابت با یکدیگر در عرصه الگوی زن موفق را پیدا خواهند کرد. زیرا بدنه متوسط و معمولی زنان جامعه توفیقِ سازگاری با این تصویر را نداشته و تحت فشار نقشیِ مضاعفی که این الگو برای آنان ایجاد میکند، دچار آسیبها و اختلالات بسیار روانی و جسمی خواهند شد. لذا باید تصویر زن موفق و الگوی ایدهآل و مطلوب از او در رسانه را بازسازی و هیمنه روایت موجود را فرو ریخت. این کار چگونه اتفاق خواهد افتاد؟ با ارائه روایتِ بدیل تحت عنوان «الگوی سوم زن». انشالله در یادداشتهای بعدی به مختصات این روایت بدیل توضیح خواهم داد.