به گمان بسیاری از والدین و حتی مسئولان برنامهریزی آموزشی، ابزارهای جدید قدرت علمی میآفرینند و در پیشرفت تحصیلی مؤثرند. از این رو، بسیار تلاش میشود که سهم بهکارگیری رایانه در فرایند آموزش و تحصیل افزایش یابد. اما پرسش مهمی که باید به دقت به آن پاسخ داد این است که چه زمانی رایانه را در اختیار فرزندانمان بگذاریم؟ پاسخ آن است که زمانی باید این ابزارها در اختیار آنان قرار گیرد که واقعاً این رسانهها ابزاری در خدمت آنها باشد نه آنان ابزاری در خدمت رسانهها.
بر هم خوردن تعادل میان قدرت و مسئولیتپذیری و شناخت، نسل امروز ما را تهدید میکند. در گذشته، خانوادهها ابزارها و اطلاعات را بهتدریج، قطرهچکانی و متناسب با ظرفیت و شخصیت فرزندان در اختیارشان میگذاشتند، ولی ما هماکنون ابزارهای قدرت را زمانی به دست آنان میدهیم که نه تحلیلی از فضای جدید دارند و نه قدرت مدیریت امیال و رفتارهای خود و مسئولیتپذیری را.
امروزه از معضلات مهم فرزندان ما روبهرو شدن با انبوه اطلاعاتی است که از تولیدکنندگان آن شناخت چندانی ندارند. اگر در گذشته اطلاعات کمتری به دست ما میرسید، راههای سادهتر و مطمئنتری برای شناخت درست و غلط در اختیار داشتیم. اما امروزه فرزندان ما برای دسترس یافتن به «اطلاعات پاک» با مشکلات بیشتری روبهرویند. به بیان دیگر، در عصر حاکمیت اینترنت، مراجع سنتی که براساس اصل اعتماد و وثاقت مجرای اصلی کسب و تأیید اطلاعات ما بودند، جایگاه پیشین خود را از دست میدهند و در کنار مرجعیتهای ناشناس و ناسالم در یک رتبه قرار میگیرند. و این بِدان معنا است که «تحیر در کسب اطلاعات و تحلیلها» از ویژگیهای عصر رسانههای جدید است.
شاید تحیر نسل جوان و پرزحمت بودن شناخت مرجعیتهای سالم معرفتی و اطلاعاتی، برای خروج از فضای سردرگمی و حیرت، از عواملی است که سبب میشود جوانان ما عطای هشیاری را به لقای هزینههای آن ببخشند و از فضای خلسهآمیز و سرگرم کنندة موجود به عالم پرزحمت و رنج هشیاری پای نگذارند، و این معضل، نقش والدین و معلمان و گروههای مرجع را در مقام مشاور و راهنمای نسل جوان بیشتر و در عین حال پیچیدهتر کرده است.
#خورشید نوشت