اوایل دهه 90 پژوهش محرمانهای در اختیار مسئولان و سیاستگذاران رسانه ملی قرار گرفت که براساس آن مردم ایران افرادی غمگین و افسرده تلقی میشدند. این پژوهش مبنای برخی از تحولات در برنامهسازی و سیاستگذاری رسانه ملی قرار گرفت و اولویتِ شادی و نشاط در رسانه ملی را منجر گردید. شاید یکی از علل و زمینههای ایجاد شبکه نسیم نیز همین اتفاق بود. این موضوع را بگذارید در کنار ایده همیشگی و مرکزی مدیران رسانه ملی از دهه 80 تاکنون که معتقد بودند برای جلوگیری از اقبال مردم به ماهواره باید برنامههای جذاب تولید کنیم تا مردم سرگرم شده و تمایلی به تماشای برنامهها و سریالهای ماهوارهای نداشته باشند!
غافل از اینکه اولاً جذابیت برنامههای ماهوارهای و شبکههای اینترنتی و... صرفا به جنبههای سرگرم کننده و شاد بودن آنها محدود نمیگردد و عناصر اصلی جذابیت آنها مقولاتی نظیر س/ک/س، خشونت و هیجان است که با تلفیق شدن با فرم و پرداخت بسیار مناسب منجر به خلق آثاری جذاب برای مخاطب میگردند. لذا در این زمینهها رسانه ملی نه امکان و نه جواز رقابت با رقبای خود را ندارد. ثانیا رویکردی که قائل به سرگرم کردن مردم و نشاندن آنان پای تلویزیون برای جلوگیری از استقبال آنان به رسانههای رقیب است، بیشتر از آنکه یک رویکرد فرهنگی و تربیتی باشد، یک رویکرد سیاسی و امنیتی است.
اما از اینها بگذریم به نظر میرسد یکی از سوءتفاهماتی که مدیران رسانه ملی در این سه دهه اخیر دچار بودند، تلقی یکسان و یا متناظر دانستن دو مفهوم شادی و سرگرمی است. در حالی که این دو مفهوم اساسا با یکدیگر هیچ نسبت و اشتراکی ندارند. سرگرمی امری بیهوده و لغو است که به هیچ وجه در نگاه دینی جایگاهی برای آن وجود ندارد. سرگرمی ناشی از بی برنامهگی در زندگی است و انسانی که برای گذران زمان خود هیچ طرح و دغدغه و برنامهای ندارد به سمت سرگرم کردن خود میرود. سرگرمی اساسا با غفلت همراه است اما شادی و خنده میتواند همراه با ذکر باشد. سرگرمی یک مقوله کاملا مدرن و امروزی است که به معنای انجام فعالیتهای غیرمفید و در عین حال دارای جذابیت و هیجان میباشد که افراد تنها برای پرکردن اوقاتی از زندگی خود که برای آن هیچ برنامهای ندارند صورت میدهند.
ویژگیهای اصلی فعالیتهای سرگرم کننده، غیرمفید بودن، انفعال افراد، اعتیادآور بودن و هیجانآور بودن آنهاست. معادل این مفهوم در ادبیات دینی ما مفهوم تفریح و استراحت است که تفاوتهای ماهوی با مقوله سرگرمی دارد. لذا نمیتوان مفهوم «سرگرمی دینی» را برای توجیه برخی از برنامههای رسانه ملی وضع کرد! البته این انتقاد به رسانه ملی معمولا با این استدلال از سوی مسئولان مواجه میگردد که میان وضعیت بد و بدتر، ناگزیر از گزینش وضع بد هستند. سرگرم شدن مردم با برنامههای مضر و مبتذل ماهواره بسیار بدتر از سرگرم کردن آنان با برنامههای غفلتزا اما غیرمضر رسانه ملی است/ اما این استدلال هنگامی مورد قبول است که ما واقعا ناگزیر باشیم! در حالیکه با ظرفیتهای موجود در جامعه ارزشی و متدین در حوزه برنامهسازی رسانه و تلویزیون، این ادعا قدری خلاف واقع بوده و به نظر می رسد این اتفاق ناشی از همت ضعیف مدیران رسانه در جذب، تربیت و میدان دادن به نیروهای ارزشی و حزب اللهی در رسانه می باشد.
#خورشید نوشت